مرد عنکبوتی
پیتر پارکر/مردعنکبوتی (به انگلیسیPeter Parker/Spider-Man)یکی از محبوب ترین شخصیتهای معروف مارول است. او توسط استن لی(Stan Lee)نویسنده و خالق چندین ابرقهرمان معروف مارول و طراح چیرهدستی به نام استیو دیتکو(Steve Ditco)خلق شد. در واقع در آن زمان سردبیر مارول چون پیتر پارکر یک نوجوان بود و
فکر میکرد نوجوانان حتماً باید دستیار باشند با ورود او به دنیای کمیک استریپ مخالفت کرد. اما استن لی پیتر پارکر را وارد یک کمیک کم فروش مارول بنام فانتزی شگفت انگیز (به انگلیسیAmazing Fantezy)کرد و این کمیک
رکورد فروشها را شکست! و بالأخره مردعنکبوتی هم صاحب یک کمیک استریپ شخصی شد! کمیک استریپی بنام(The Amazing Spider-Man)که اخیراً پس از۷۰۰شماره پایان یافت و کمیک استریپی جدید بنام مردعنکبوتی برتر(Superior Spider-Man)جای او را گرفت. البته مرد عنکبوتی کمیک استریپهای فرعی زیادی تا بحال داشته است. سری کمیک استریپهایی مثل مرد عنکبوتی نهایی(Ultimate Spider-Man)که الان صاحب یک سریال انیمیشنی است، مردعنکبوتی خارق العاده(Spectacular Spider-Man)، تارهای مردعنبوتی(Web Of Spider-man)و....
بدون شک محبوبترین ابرقهرمان انتشارات مارول کامیکس که به عقیده بسیاری از کارشناسان مجلات مصور یکی از شناختهشدهترین مظاهر تخیلی عصر معاصر به شمار میرود، اسپایدرمن است. او به سختی وارد عالم کمیکاستریپ شد. سال ۱۹۶۲ بود که استن لی سردبیر انتشارات مارول به
فکرش رسید تا به کمک طراحی نابغه به نام استیو دیتکو کاراکتری جدید خلق کند که با دیگر شخصیتهایشان تفاوت عمدهای داشته باشد. او نزد رییس وقت مارول یعنی مارتین گودمن رفت تا موضوع را با وی در میان بگذارد. اما رییس به او گفت: "اولاً، تو نمیتوانی اسم یک قهرمان کمیکاستریپی را اسپایدرمن، بگذاری؛ چرا که مردم از عنکبوت نفرت دارند. ثانیاً قهرمان نمیتواند یک نوجوان کم سن و سال باشد. نوجوانان فقط باید دستیار باشند. همین و بس". بدین ترتیب ایده استن لی با استقبال چندانی از سوی کلهگندههای مارول رو به رو نشد اما او امید خود را از دست نداد. تا این که موقعیتی مناسب فراهم آمد. یکی از مجلات مارول با نام "فانتزی شگفتانگیز" (Amazing Fantasy) فروش خوبی نداشت و مارول دیگر نمیخواست آن را چاپ کند. قرار شد شماره آخر مجله مذکور (شماره ۱۵) را استن لی بنویسد. معمولاً ناشر اهمیتی به محتویات شماره پایانی یک مجله کم فروش نمیدهد، در نتیجه استن لی از فرصت استفاده کرد و داستان "اسپایدرمن" را در آن گنجاند. چند ماه بعد، وقتی آمار مجلات برگشتی به دست مارول رسید، معلوم شد که همان شماره
رکورد فروش را شکسته است! گودمن در حالی که از خوشحالی خنده بر لب داشت، نزد استن لی آمد و گفت: "استن! یادت میآید چقدر از ایده اسپایدرمنت خوشم آمده بود؟! اگر جای تو بودم یک سری ماهانه از این شخصیت با حال در میآوردم!". بدین ترتیب اسطوره اسپایدرمن آغاز شد و از آن زمان تا به حال علاقهمندان با خواندن کمیکاستریپهای این قهرمان دوستداشتنی، پا به دنیایی
سرگرمکننده گذاشتهاند که شالودهاش را از سویی
ماجراجویی و فانتزی و از سویی دیگر مضامین انسانی و مسئولیتپذیری تشکیل میدهند.
اما به راستی چه چیزی در شماره آخر "فانتزی شگفتانگیز" به چاپ رسید که توانست این چنین ذهن مخاطبان را به خود مشغول سازد؟ در حقیقت خوانندگان با نوجوانی دست و پا چلفتی و گوشهگیر به نام پیتر پارکر آشنا شدند که بسیار درسخوان و علاقهمند به علم و دانش بود و به همین دلیل از سوی همکلاسیهایش مورد تمسخر قرار میگرفت. پیتر در
کودکی یتیم شده بود و با عمو و زن عموی سالخوردهاش که او را مثل فرزند خودشان بزرگ کرده و دوست میداشتند، زندگی میکرد. روزی او در یک آزمایشگاه توسط یک عنکبوت آغشته به مواد رادیو اکتیو گزیده شده و به طرز معجزهآسایی به نیروهای فوقبشری عنکبوت مانند دست مییابد و نام اسپایدرمن را برای خود بر میگزیند. پیتر ابتدا تصمیم میگیرد از تواناییهای شگفتآورش در جهت کسب پول و شهرت استفاده کند؛ اما پس از آن که بیتفاوتی و بیمسئولیتی او در برابر محیط فاسد پیرامون به مرگ غمانگیز عمویش به دست یک سارق میانجامد، به اشتباه خود پی برده و سوگند میخورد تا پایان عمر از ستمدیدگان در مقابل زورگویان و جنایتکاران دفاع کند.
محبوبیت اسپایدرمن خیلی سریع عالمگیر شد و این محبوبیت علاوه بر پول، اعتباری تازه برای مارول به ارمغان آورد. در واقع اسپایدرمن تمام قوانین مرسوم و کلیشهای آن دوران را شکست و برخلاف ابرقهرمانان دیگر که همیشه و از هر نظر ایدهآل و کامل بودند، در اغلب اوقات با مشکلات عدیده خانوادگی و اجتماعی مواجه بود و هیچ دل خوشی از قدرتهای استثناییاش نداشت زیرا مجبور بود مدام با بیپولی دست و پنجه نرم کند و برای پرداخت قبض خدمات، اجارهخانه و خرج بیمارستان زن عموی مهربانش، مشکل داشت! او حتی چندین و چندین بار تصمیم گرفت حرفه سوپرقهرمانی را کنار بگذارد اما همواره در لحظه آخر و با به یاد آوردن حرفهای عمویش از این کار منصرف میشد تا به مردم کمک کند، مردمی که غالباً از او نفرت داشتند، زیرا جیمز جونا جیمسون، ناشر بداخلاق و خسیس روزنامه دیلی بیوگل با انتشار مقالاتی انتقادی، چهرهای خبیث و فرصتطلب از او در افکار عمومی ساخته بود. تمام موارد مذکور باعث شد تا خوانندگان به راحتی با اسپایدرمن همذات پنداری کنند. او با قهرمانان دیگر فرق داشت. او نه بیگانهای شکستناپذیر بود که از سیاره دیگری آمده باشد و نه میلیونری خوشگذران که با تجهیزات پیشرفتهاش به
جنگ تبهکاران شهر برود. او یکی از "ما" بود، یکی از مردم عادی کوچه و خیابان که همواره سعی داشت کاری را که درست است انجام دهد و اطرافیانش را از خود راضی نگه دارد، هر چند که گاهی اوقات مرتکب اشتباه میشد و حسابی گند میزد! از آن زمان تا به حال پیتر از هر نظر بزرگتر شده است. او به دانشگاه راه یافته، فارغالتحصیل شده، با مری جین
دختر همسایه ازدواج کرده (البته چندی پیش مارول ازدواج آنها را به طرز احمقانه و غیرقابلتوجیهی به هم زد!)، تراژدیهای بیشماری را پشت سر گذاشته و همواره سعی کرده تا در زندگی شخصیاش به ثبات و آرامش دست یابد. با این همه، جوهره وجودی و خصوصیات اخلاقی اسپایدرمن که پیشتر به آنها اشاره شد تا حد زیادی دست نخورده باقیمانده و میتوان با اطمینان ادعا کرد که او تا ابد مجبور است با چالشهای ریز و درشتی دست و پنجه نرم کند، اما مطمئناً بر تمام آنها فایق خواهد آمد، زیرا بیش از هرکس دیگری میداند که "قدرت زیاد، مسئولیت زیادی به همراه دارد".
تمام عشقهای پیتر پارکر
۱-بتی برانت ۲- لیز آلن ۳-گوین استیسی ۴-مری جین واتسون ۵-فیلیشیا هاردی ۶-دبرا ویتمن ۷-کارول دنورز ۸-میشل گنزالز ۹-کارلی کوپر ۱۰-کیتی پراید
شخصیتهای داستانهای مرد عنکبوتی
قاتل مرد عنکبوتی=دکتر اختاپوس در قسمت ۷۰۰ مرد عنکبوتی شگفت انگیز
پیتر پارکر (مرد عنکبوتی)
عمو بن (عموی پیتر پارکر)
زن عمو می (زن عموی پیتر پارکر)
گوئن استیسی (اولین عشق حقیقی پیتر پارکر)
مری جین واتسون (همسر پیترپارکر)
جیمز جونا جیمسون (سردبیر روزنامه دیلی بیوگل که از اسپایدرمن تنفر دارد)
۱- آفتابپرست (Chameleon) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۱ مجله The Amazing Spider-Man (مارس ۱۹۶۳) خالقین: «استن لی» و «استیو دیتکو» نام واقعی: «دیمیتری اسمردیاکف»
«آفتابپرست» نخستین ابر خبیثی بود که اسپایدرمن با او رو به رو شد. او یک جاسوس روسی است که استعداد خاصی در تغییر قیافه دارد. او در ضمن برادر ناتنی «کریون شکارچی» (Kraven the Hunter) یکی دیگر از دشمنان کلاسیک اسپایدرمن است و پس از مرگ (موقتی) او سعی کرد از اسپایدرمن انتقام بگیرد. در هر حال آفتابپرست میتواند خود را به چهره هر فرد دیگری درآورد و به همین دلیل بارها برای اسپایدرمن یا اطرافیان او پاپوش دوخته است!
۲- کرکس (Vulture) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۲ مجله The Amazing Spider-Man (می ۱۹۶۳) خالقین: «استن لی» و «استیو دیتکو» نام واقعی: «ادریان تومز»
«کرکس» (یا «والچر») پیرمردی بود که در رشته مهندسی الکترونیک تخصص داشت اما پس از خیانت شریک تجاریاش به جنایت روی آورد. او یک دستگاه ضد جاذبه و بالهای کرکس اختراع کرد تا بتواند مثل یک پرنده پرواز کند و به اهداف شوم خود برسد. او اغلب اوقات به دنبال یافتن راهی است تا دوباره جوان شود. (البته خلافکاران دیگری نظیر "بلکی دراگو" نیز در نقش کرکس ظاهر شده و با اسپایدرمن دشمنی کردهاند).
۳- دکتر اختاپوس (Dr. Octopus) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۳ مجله The Amazing Spider-Man (ژوئیه ۱۹۶۳) خالقین: «استن لی» و «استیو دیتکو» نام واقعی: «اتو اکتاویس»
«دکتر اختاپوس» یک دانشمند برجسته بود که از چهار بازوی مکانیکی در آزمایشهای خود بهره میگرفت اما یک انفجار این بازوها را به بدن او متصل کرد. او یکی از اصلیترین و خطرناکترین دشمنان اسپایدرمن و مقصر مرگ «جورج استیسی» پدر «گوئن استیسی» (عشق سابق و متوفی پیتر پارکر) محسوب میشود. دکتر اختاپوس به شدت از اسپایدرمن تنفر دارد و حاضر است برای نابودی او دست به هر کاری بزند. در ضمن او چندین بار و با مشارکت دیگر دشمنان خطرناک اسپایدرمن، گروه موسوم به «شش خبیث» (Sinister Six) را تشکیل داده است.
۴- مرد شنی (Sandman) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۴ مجله The Amazing Spider-Man (سپتامبر ۱۹۶۳) خالقین: «استن لی» و «استیو دیتکو» نام واقعی: «ویلیام بیکر/فلینت مارکو»
زمانی که یک محکوم فراری در یک ساحل دور افتاده پنهان شده بود، به طور اتفاقی در معرض یک آزمایش هستهای قرار گرفت و در نتیجه ملکولهای بدنش با شنهای ساحلی پیوند خورد و به "مرد شنی" تبدیل شد. مرد شنی میتواند بدن خود را به شکل اجسام گوناگون درآورد (البته در سالهای اخیر به قبلیتهای بیشتری دست یافته و مثلاً قادر شده نسخههای متعددی از خودش تولید کند). مرد شنی کماکان به دشمنی با اسپایدرمن مبادرت دارد اما در گذشته چندین بار جرم و جنایت را رها کرده تا آدم خوبی شود.
۵- مارمولک (Lizard) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۶ مجله The Amazing Spider-Man (نوامبر ۱۹۶۳) خالقین: «استن لی» و «استیو دیتکو» نام واقعی: «دکتر کرتیس کانرز»
«مارمولک» (یا «لیزارد») در اصل دانشمندی خوش طینت بود یکی از بازوهایش را در
جنگ از دست داده بود و از این رو با استفاده از DNA خزندگان یک سرم ساخت تا شاید بتواند مثل مارمولکها عضو قطع شدهاش را باز یابد اما در عوض به مارمولکی بزرگ تبدیل شد. مارمولک بارها و بارها جان اعضای خانوده خود را به خطر انداخته است ولی همواره توانسته شخصیت پلیدش را کنترل کند و به شکل انسانی برگردد (البته اخیراً به نظر میرسد که او کاملاً در برابر خوی وحشی و حیوانی خود تسلیم شده است).
۶- الکترو (Electro) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۹ مجله The Amazing Spider-Man (فوریه ۱۹۶۴) خالقین: «استن لی» و «استیو دیتکو» نام واقعی: «مکس دیلون»
«الکترو» مردی سرخورده با عقده حقارت بود که به طور تصادفی و هنگام کار روی خطوط برق، مورد اصابت رعد و برق قرار گرفت و متوجه شد که میتواند جریان الکتریسیتهای را که در وجودش به جریان افتاده، را کنترل و علیه دیگران استفاده کند. او از دشمنان نیرومند اسپایدرمن محسوب میشود ولی همیشه در مقابل او شکست خورده است. (او گاهی اوقات با ظاهری نسبتاً متفاوت در داستانهای اسپایدرمن ظاهر میشود).
۷- میستریو (Mysterio) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۱۳ مجله The Amazing Spider-Man (ژوئن ۱۹۶۴) خالقین: «استن لی» و «استیو دیتکو» نام واقعی: «کوئینتین بک»
«میستریو» یک بدلکار و متخصص ساخت افکتهای ویژه سینمایی به نام بود که تصمیم گرفت از مهارت و تخصصاش برای رسیدن به اهداف خبیث و غیرقانونی استفاده کند. او تواناییهای فوق بشری ندارد اما چندین دفعه توانسته با ایجاد توهم و چالشهای ذهنی برای اسپایدرمن دردسر درست کند و او را تا مرز جنون بکشاند. (البته افراد دیگری نظیر «دانیل برکهارت» نیز در نقش میستریو ظاهر شده و با اسپایدرمن دشمنی کردهاند).
۸- گرین گابلین (Green Goblin) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۱۴ مجله The Amazing Spider-Man (ژوئیه ۱۹۶۴) خالقین: «استن لی» و «استیو دیتکو» نام واقعی: «نورمن آزبورن»
«گرین گابلین» دشمن شماره یک اسپایدرمن محسوب میشود و بیش از هر فرد دیگری او را زجر داده است. او در اصل یک دانشمند، کارخانهدار و شیمیدان جاهطلب به نام «نورمن آزبورن» بود که به دلیل حادثهای دچار اختلالات ذهنی شده و به نیروهای فوق بشری دست یافت. او پدر «هری آزبورن»، بهترین دوست پیتر پارکر است و جزو معدود دشمنان اسپایدرمن میباشد که از هویت مخفی او آگاه است.
بدون شک شرورانه ترین اقدام گرین گابلین به قتل رساندن «گوئن استیسی» بود. سپس او به ظاهر در جدال با اسپایدرمن کشته شد، اما پس از دو دهه دوباره به عرصه بازگشت (در طول غیبت او، پسرش هری به گرین گابلین دوم بدل شد تا انتقام مرگ پدرش را از پیتر پارکر بگیرد). در سالهای اخیر گرین گابلین توانسته مردم را فریب دهد و خودش را خیرخواه جامعه معرفی کند.
۹- کینگ پین (Kingpin) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۵۰ مجله The Amazing Spider-Man (ژوئیه ۱۹۶۷) خالقین: «استن لی» و «جان رومیتا» نام واقعی: «ویلسون فیسک»
«کینگ پین»، قدرتمندترین رییس سندیکاهای جنایتکاری شهر نیویورک است و به همین دلیل بارها با اسپایدرمن سر شاخ شده است و حتی چندی پیش دستور داد تا یک قاتل حرفهای، زن عموی سالخورده پیتر پارکر را با
تیر بزند. او نیروی فوق بشری ندارد اما توان ذهنی و فیزیکی بسیار بالایی دارد و ادعا میکند که تمام بدنش از عضله تشکیل شده است. البته کینگ پین مدتهاست که دشمن اصلی یکی دیگر از ابرقهرمانان مشهور مارول کامیکس یعنی «بی باک» (Daredevil) به حساب میآید.
۱۰- هاب گابلین (Hobgoblin) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۲۳۸ مجله The Amazing spider-Man (ژوئن ۱۹۸۰) خالقین: «راجر استرن» و «جان رومیتا جونیور» نام واقعی: «رادنیک کینگزلی»
زمانی که همگان میپنداشتند گرین گابلین مرده است، مردی پولدار اما فاسد و بیرحم به نام «رادنیک کینگزلی» به تکنولوژی مرگبار او دست یافت و خودش را «هاب گابلین» نامید. هاب گابلین بلافاصله سعی کرد با بهرهگیری از امکانات خود به نفر اول سازمانهای جنایتکاری نیویورک تبدیل شود. او با هوشیاری فوقالعاده، هویت خود را تا سالها مخفی نگه داشت ولی در نهایت و پس از کش و قوسهای فراوان اسپایدرمن توانست او را شکست دهد و به زندان بیندازد.
۱۱- ونوم (Venom) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۳۰۰ مجله The Amazing Spider-Man (آوریل ۱۹۸۸) خالقین: «دیوید میکلینی» و «تاد مک فارلین» نام واقعی: «ادی براک»
زمانی که اسپایدرمن خود را از شر لباس مشکی رنگ و زنده فضایی خلاص کرد، این لباس با مردی با نام "ادی براک" که یک خبر نگار بود و اسپایدرمن را باعث ناکامی حرفه اش میپنداشت، پیوندی هم زیستانه بر قرار کرد و به یکی از دشمنان خطرناک او به نام "ونوم" تبدیل شد. ونوم یکی از دشمنان بسیار محبوب و مدرن ترین دشمن اسپایدرمن است. نیروهای او شباهتهای زیادی به اسپایدرمن دارند. او تنها در مقابل آتش و صدا آسیب پذیر میباشد. ونوم هویت مخفی اسپایدرمن را میداند و مدعی است که از بیگناهان محافظت میکند. (لازم است ذکر شود که تا به حال افراد افراد دیگری نیز به جای ادی براک لباس ونوم را بر تن کردهاند)
۱۲- کارنیج (Carnage) نخستین حضور در داستانهای اسپایدرمن: شماره ۳۶۱ مجله The Amazing Spider-Man (آوریل ۱۹۹۲) خالقین: «دیوید میکلینی» و «مارک بگلی» نام واقعی: «کلتوس کاسدی»
«کارنیج» ترکیبی از ونوم و یک قاتل زنجیرهای به نام «کلتوس کاسدی» است (کاسدی هم سلولی سابق «ادی براک» بود) و به همین دلیل ظاهر و نیروهایش خیلی به «ونوم» شباهت دارد ولی به مراتب نسبت به او بیرحمتر است و فقط از هرج و مرج و قتلعام لذت میبرد. اسپایدرمن اغلب برای شکست دادن او به کمک ونوم نیاز پیدا میکند. او چند سال پیش کشته شد ولی ظاهراً دوباره سرو کلهاش در داستانهای اسپایدرمن پیدا شده است.
بازی آنلاین کودکانه توییتی زامبی بازی آنلاین توییتی زامبی: در این بازی شما 9 جان دارید که با هر بار برخورد با زمبی یا خفاش یکی از آنها را از دست می دهید. برای این که بتوانید به مراحل بالا تر برسید باید زامبی ها را از بین ببرید. کافی است بر روی سر آنها بپرید تا آنها را از بین ببرید.
بازی توییتی زامبی بازی آنلاین توییتی زامبی .